تأثیر دیگران و محیط در انتخاب و موفقیت ما
همگی ما آرنولد شوارتزنگر را می‌شناسیم او در سال ۱۹۴۷ در اتریش و در خانواده‌ای با سطح مالی پایین به دنیا آمد که به گفتة خود آرنولد تا ۱۵ سالگی با یک لگن و لیف با آب چاه حمام می‌کردند. در آن دوران آرنولد مورد تمسخر پدر خود قرار می‌گرفت و نمی‌توانست خود را یک کارگر و یا کشاورز تصور کند همین موضوع باعث شد او به سمت خواستة خود حرکت کند. نقل‌مکان کرد و سال‌ها روزانه تمرین کرد تا به خواسته خود برسد، اولین تلاش او در سال ۱۹۶۹ برای کسب عنوان ناموفق بود؛ اما سال بعد باقدرت کامل برگشت و توانست قهرمانی را به دست آورد.
آیا محیط و اطرافیان تأثیری در روند موفقیت دارند
اشتباه رایجی که اکثر افراد دارند این است که تأثیر محیط و اطرافیان را در روند زندگی خود نادیده می‌گیرند. ما انسان هستیم و به نیازهای اصلی همچون بقا و احساس تعلق نیاز داریم. در کودکی برای دیده‌شدن و جلب‌توجه پدر و مادر همچنین اطرافیان خود، کارهایی را انجام می‌دادیم که توجه آنها را جلب کنیم و از طرف آنها تأیید شویم همین موضوع باعث می‌شد که از خود واقعی‌مان دور شویم و کارهایی را که حتی تمایلی به انجام‌دادن آنها نداشتیم برای گرفت بازخورد و تأیید انجام دهیم. برای اکثر ما در کودکی اتفاق افتاده است و الان در بزرگسالی مشاهده‌گر آن هستیم که پدر یا مادر به فرزند خود می‌گویند آن کار را انجام دهی دیگر دوستت ندارم یا اگر کاری که مطابق میل و خواسته آنها انجام دهد به کودک توجه بیشتری می‌شود. این جاست که کودک به‌خاطر دریافت نیاز اصلی انسانی خود از خواسته و خود واقعی‌اش فاصله می‌گیرد، همین‌طور کودکی که در خانواده‌ای با سطح طبقاتی بالا به دنیا آمده است و سنین پایین‌تر شروع به کسب تخصص همچون مهارت خواندن و نوشتن، موسیقی و غیره می‌کند پدر و مادر برای فرزند خود وقت و انرژی بیشتری می‌گذارند این کودک زمان کمتری و شرایط و اوضاع بهتری برای تغییر دارد و روند موفقیت را راحت‌تر می‌پیماید تا کودکی که در خانواده‌ای فقیر و سطح اجتماعی پایین. همین کودک را در نظر بگیرید که در سیستان و بلوچستان در کپرهای آن منطقه در خانواده‌ای بدون تحصیلات و شرایط بهداشتی نامناسب به دنیا می‌آمد اولین چیزی که به ذهن خانواده می‌رسید رفع نیازهای اولیه غذا آب پوشاک هست، آیا این دو کودک شرایط یکسانی برای انتخاب موفقیت داشتند؟ همین تفاوت تأثیر به سزای محیط و اطرافیان در روند موفقیت را نشان می‌دهد.
انتخاب و موفقیت به چه عواملی بستگی دارد
جامعه و اطرافیان ما به طور مستقیم و غیرمستقیم بر روی تصمیمات و موفقیت ما تأثیرگذار هستند. باتوجه‌به صحبت‌های اطرافیان خود ما به تفکر فرومی‌رویم و بعد از گفتگوهای ذهنی با خود به آنها پاسخ خواهیم داد بسته به این که در چه شرایط روحی قرار داشته باشیم و چه شخصی راجع به موضوع با ما صحبت کرده باشد، باتوجه‌به ارزش و جایگاه آن شخص به گفتگوی ذهنی می‌پردازیم و بعد به آن پاسخ خواهیم داد. به‌طورکلی محیط جغرافیایی، محیط اجتماعی، شرایط اقتصادی، فرهنگ جامعه و خانواده در تصمیمات ما تأثیرگذار خواهند بود. با کمی تأمل و مرور دوران کودکی خود متوجه خواهید شد که چه رفتار و کارهای را انجام داده‌اید که خود رضایت درونی نداشته و به‌خاطر ذهنیت اطرافیان، شرایط محیطی و جلب‌توجه انجام داده‌اید و خود واقعیتان نبوده‌اید. حتی امکان داشته فرض شما رشته تحصیلی انتخاب کرده در آن موفق هم باشید درآمد خوب کسب کنید؛ اما از درون احساس کافی بودن و رضایت نداشته باشید.
تأثیر جغرافیایی
شامل کشور، شهر، روستا، آب‌وهوا، طبیعت و زیرساخت‌ها می‌شود این عوامل می‌توانند تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر انتخاب و موفقیت فرد داشته باشند. به‌عنوان‌مثال در منطقه‌ای که توسعه زیرساخت‌های موجود از جمله شبکه حمل‌ونقل، مراکز تجاری و آموزشی، منابع و فرصت‌های شغلی می‌توانند نقش قابل‌توجهی در رشد و پیشرفت فرد داشته باشند.
تأثیر محیط اجتماعی
شامل ارتباطات انسانی، شبکه‌های اجتماعی، فرهنگ و رفتارهای محیط تمام این موارد می‌تواند در تعیین اهداف و ارزش‌های فرد تأثیرگذار باشد.
تأثیر شرایط اقتصادی
شامل وضعیت اقتصادی و فرصت شغلی هست که فرد در محیط اقتصادی پویا و پر رونق باشد زودتر می‌تواند کسب تخصص کند و فرصت شغلی بیشتری در دسترس خواهد بود همین موضوع ممکن است در روند موفقیت فرد تأثیرگذار باشد.
تأثیر فرهنگ درک و شناخت فرد از دنیای اطراف مانند ارزش، باورها، نگرش‌هایی که از کودکی توسط اطرافیان به او تحمیل شده و با آن ذهنیت تکامل‌یافته که این فرهنگ می‌تواند بر تعیین اهداف و انتخاب‌های فرد تأثیرگذار باشد به‌عنوان‌مثال خانمی که در خانواده‌ای بزرگ شده که تمام اطرافیان او همچون مادر، خاله، عمه و همة خانم‌های خانواده از کودکی به او گفته‌اند که زن‌ها باید فقط در خانه کار کنند و مادران خوبی باشند فقط به کارهای خانه، همسر و فرزند برسند و مستقل‌بودن و داشتن شغل برای آنها معنی نداشته و این موضوع را زشت و خارج عرف می‌دانند چطور می‌تواند ادامه تحصیل بدهد، شغل انتخاب کند و از خانواده جدا بشود؟ می‌خواهد شغلی اختیار و برای فروش محصولات خود در شبکه‌های اجتماعی فعالیت کند با چه گفتگوهای ذهنی برخورد می‌کند، می‌ترسد از برخور اطرافیان و شرایط تغییر برای او سخت‌تر خواهد بود این نمونة کوچکی از تأثیر فرهنگ بر ذهنیت و انتخاب افراد است.
چگونه آگاهانه انتخاب کنیم و به موفقیت دست پیدا کنیم
باید این موضوع را بپذیریم که ما انسان هستیم و تمام عوامل نامبرده تا به امروز روی انتخاب‌های ما تأثیر گذاشته‌اند و این روند تمامی نخواهد داشت مهم آن است که ما آن کسی که هستیم بشویم و از زور زدن برای آن که نیستیم دست برداریم، مشتاق شناخت خود بشویم بدانیم که هستیم و به این موضوع که تغییر سخت است و در این مسیر موانعی وجود دارد آگاه شویم، آن موانع را تشخیص دهیم برای عبور از هر یک از این موانع باید هزینه‌ای پرداخت کنیم هزینه‌هایی همچون فعالیت بیشتر، تغییر محیط و غیره این هزینه‌ها را تشخیص می‌دهیم. همة ما هویت خودمان را داریم با بدی‌ها و خوبی‌ها باید مشتاق این باشیم که بدانیم که هستیم و به ندای درونی و صدای درونی خود توجه کنیم.
امکان دارد در این مسیر در تلة تقلای زیاد گرفتار شوید و عجله می‌کنید و به دنبال چیزی بروید که دوست ندارید و خودتان را درک نمی‌کنید و به این که چه قرار است بشود توجه نمی‌کنید از مسیر دور می‌شوید
و خود را نمی‌شناسید، این جاست که امکان دارد جا بزنید و بی‌خیال ادامة مسیر بشوید، در این مواقع وارد فرار درد رشدکردن می‌شوید اما غافل از این که وارد درد رشدنکردن شده‌اید و با این درد روبه‌رو خواهید شد. باید هر چیزی که هستید را بپذیرید و با ذهنی آگاه بپذیرید و به ندای درون خود گوش دهید اما قضاوت نکنید چون شما قضاوت گر نیستید.
وقتی سفر درونی را شروع می‌کنید به سمت خود بودن و خود شدن می‌روید و بدانید که صدای درونی ساکت نخواهد شد و انتظارات دیگران و تأثیر آنها از بین نخواهد رفت اما ما آگاه می‌شویم و تأثیر آنها تغیر نخواهد کرد، از بین نخواهد رفت و ما با آنها سر جنگ نخواهیم داشت فقط می‌دانیم که هستند. باید با خود بودن و صدای درون تعهد داشته باشیم و ماهیت صدای درون را شناسایی کنیم و به آن پاسخ دهیم، بتوانیم صدای درونی و خائن درونی را با آگاهی کامل شناسایی کنیم و تفاوت آنها را تشخیص دهیم.
صدای درونی برگرفته از تأثیرات محیطی و تجارب گذشته ما هستند، این موضوع که ما به آنها آگاه شویم و انتخاب صحیح داشته باشیم به مسیر خودشناسی ما می‌رسد باید موانع مسیر خود را شناسایی کنیم و باتوجه‌به انتخاب صحیح دست به اقدام بزنیم. عمل‌کردن باعث می‌شود که در پیش‌فرض‌های ذهنی خود گیر نکنیم و با بازخورد گرفتن و بازبینی اصلاح می‌کنیم و مجدد اقدام و عمل.
دیدگاهتان را بنویسید